اصل نهم
چرا امروزه بسیاری از کارکنان انگیزه کافی ندارند؟
اگر کارمندی انگیزه کافی ندارد، مشکل را باید در مدیریت و سازمان جستوجو کرد،نه در آن کارمند.وقتی کارمندی اشتیاق و انگیزه ای برای انجام کار ندارد،می توان گفت که همیشه مشکلی در یکی از این حوزه ها وجود دارد:گزینش اشتباه،اهداف گنگ و نامانوس،ارزیابی نامناسب عملکرد،نظام پاداش دهی غلط، عدم توانایی مدیر در شکل دهی مناسب دیدگاه کارمند در زمینه سیستم ارزیابی و پاداش.
بهترین راه برای درک میزان انگیزه هر کارمند، بررسی سه مولفه کاملا مستقل است.وقتی این سه مولفه در سازمان قوی و مناسب باشند کارمند دارای انگیزه مناسب خواهد بود.
این سه حوزه را می توان به صورت سوالات زیر مطرح کرد:
اول اینکه ایا کارکنان به این اعتقاد رسیده اند که اگر تلاش زیادتری از خود نشان دهند، دیگران هنگام ارزیابی آنها متوجه این تلاش شده و آن را درک خواهند کرد؟ متاسفانه باید گفت که جواب این سوال برای اکثر کارکنان خیر است. یکی از دلایل این امر نداشتن مهارت کافی در کار است. این یک واقعیت است که اغلب کارکنان هر چقدر هم در کار خود تلاش کنند، به حدی نمی رسند که بتوان آنها را حرفه ای و کارا نامید.دلیل دیگری که می توان به آن اشاره کرد که نظام ارزیابی عملکرد به عملکرد کارکنان اهمیت چندانی نداده و مواردی نظیر وفاداری و خلاقیت و اعتماد مسائل مهم تری محسوب می شوند. در نتیجه تلاش کارکنان در جهت بهبود عملکرد لزوما به ارزیابی بهتر منجر نمی شود.همچنین گاه دیده شده که کارکنان احساس می کنند مدیر ارشد از آنان دلخوشی ندارد و در ارزیابی ها، فارغ از میزان تلاش کمترین میزان تلاش را دریافت خواهند کرد. این گونه مثال ها نشان می دهند که یکی از عوامل از دست دادن انگیزه در کارکنان ، اعتقاد به این موضوع است که آنها هر قدر که کار کنند،در نظام ارزیابی سازمان بعید است فردی فردی کارا به حساب بیایند.
دوم اینکه، آیا کارمند به این نتیجه رسیده است که اگر در نظام ارزیابی عملکرد به عنوان کارمند موثر و توانمند شناخته شود، از او قدردانی خواهد شد؟ بسیار ی از کارکنان رابطه بین میزان کارایی و پاداش آن را در سازمان خود ضعیف توصیف می کنند.دلیل این امر معمولا این واقعیت است که سازمان ها علاوه بر کارایی، معیار دیگری را نیز در نظام پرداخت مورد توجه قرار می دهند به گونه ای که پاداش ناشی از عملکرد، سهم کوچکی از دریافتی کارکنان را تشکیل می دهد.به عنوان مثال وقتی پرداختی های یک سازمان بیشتر بر اساس میزان سابقه کار و یا نزدیکی به مدیر افزایش می یاید.پرداختی های مربوط به میزان کارایی معمولا کم رنگ شده کارکنان انگیزه خود برای تلاش بیشتر را از دست می دهند.
سوم اینکه، ایا پاداش هایی که کارکنان در ازا فعالیت بیشتر دریافت می کنند از همان جنسی است که آنها احتیاج دارند؟به عنوان مثال ممکن است کارمندی تلاش خود را با هدف ارتقا دو چندان کند، ولی در عوض به او پاداش نقدی و افزایش حقوق اعطا شود. یا این که فردی به منظور داشتن موقعیت کارای جالب تر و پر چالش تلاش زیادی به خرج دهد،ولی مدیران تنها از او قدر دانی کنند. گاهی مدیران به غلط تصور می کنند که همه کارکنان نیاز های مشابه دارند و از اهمیت تاثیر تنوع در نظام پاداش، غافل می مانند.
به طور خلاصه نداشتن انگیزه لازم در کار به این دلیل است که کارکنان رابطه بین میزان تلاش خود و نتیجه و عملکرد و یا رابطه بین میزان کارایی و میزان پاداش و یا رابطه بین نوع پاداش و نیاز های خود را ضعیف می بینند.